من تنها

Menu

HomE ProfiLe
PosTs DesiGn
About

من اگر عاشقانه مینویسم... نه عاشقم و نه معشوق کسی! فقط مینویسم تاعشق یاد قلبم بماند... در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها فقط تمرین آدم بودن میکنم... من خودمم ، شبیه کسی نیستم...ا گر می خواهی مثل بقیه باشم... بقیه هستن!!! با تو از عشق میگفتم ... از پشیمانی ... از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!! اما در جواب صدایی بی وقفه میگفت .. دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد... نشانی ام عوض نشده ... هنوز در همین خانه ام .. فقط دیگر زندگی نمیکنم ...!! آغوش گرمم باش ... بزار فراموش کنم لحظه هایی راکه در سرمای بی کسی لرزیدم ... فراموش کردنت کار سختی نیست ... فقط کافیه دراز بکشمو چشمامو ببندم ... و برای همیشه بمیرم ... قرار بود تو سنگ صبورم بشی ...! اما تو سنگ شدی و من صبورم...


Categories

  • عکس نوشته....
  • انشاء


  • Friends

  • Template Planet
  • فروش تکست رپ
  • کتاب
  • با احساس وارد شوید (محمد )
  • داستان (نوشین جون)
  • امروز روزه آخره (پروین جون)
  • دنیای ما پسرا (اونا پسرا)
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من تنها و آدرس radepayesokootman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







    Daily
  • \/\/\/\/\/\/\/\/\/
  • ساختن وبلاگ
  • شماره پیمان کارها
  • حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
  • خرید از چین
  • قلاده اموزشی ضد پارس سگ
  • الوقلیون
  • => All <=


    Authors

  • بی نام

  • Codes

    <-PollName->

    <-PollItems->

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز :
    بازدید دیروز :
    بازدید هفته :
    بازدید ماه :
    بازدید کل :
    تعداد مطالب : 71
    تعداد نظرات : 8
    تعداد آنلاین : 1

    ایکن های شکر و نمک



    دو شنبه 1 مهر 1392 | 19:50 | بی نام |

    وقتي گروه نجات زن جوان را زير اوار پيدا کرد , او مرده بود اما کمک رسانان زير نور چراغ قوه چيز عجيبي ديدند.زن با حالتي عجيب به زمين افتاده , زانو زده و حالت بدنش زير فشار اوار کاملا تعقيير يافته بود . ناجيان تلاش مي کردند جنازه را بيرون بياورند که گرماي موجودي ظريف را احساس کردند . چند ثانيه بعد سرپرست گروه ديوانه وار فرياد زد :بياييد , زود بياييد ! يک بچه اينجاست . . بچه زنده است . 

    وقتي اوار از روي جنازه مادر کنار رفت دختر سه_چهار ماهه اي از زير ان بيرون کشيده شد . . نوزاد کاملا سالم و در خواب عميق بود . مردم وقتي بچه را بغل کردند , يک تلفن همراه از لباسش به زمين افتاد که روي صفحه شکسته ان اين پيام ديده ميشد : عزيزم , اگر زنده ماندي , هيچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامي وجودش دوستت داشت

     



    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه: